عکس هایی مستند از انقلاب اسلامی ایران در سبزوار

عکس هایی مستند از انقلاب اسلامی ایران در سبزوار

ما سبزواری ها!
شادروان دکتر باستانی پاریزی به دفعات در مورد سبزوار و سبزواری ها اظهارنظر کرده است. او همواره کرمان و سبزوار را دو قطب مخالف هم در نظر می گرفت که در یکی تولرانس و رواداری و بردباری و تساهل وجود دارد و در طول تاریخ  همه ادیان از بودایی و مزدکی و زردشتی و شیعه و سنی و شیخیه و اسماعیلی در کنارهم به آرامی زندگی می کرده اند و در دیگری بینشی شیعی و پر استحکام مسلط است که جایی برای سایر ادیان و فرق باقی نمی گذارد و نمونه آن را هم شعر معروف مولانا در قرن هفتم هجری ذکر می کند:
کی بود بوبکر اندر سبزوار    یا کلوخ خشک اندر جویبار…    سبزوار است این جهان و مرد حق    اندر این جا ضایع است و ممتحق .
به همین دلیل دکتر باستانی پاریزی  کرمان را ” دارلامان” و سبزوار را ” دارالایمان” می نامد و در نهایت کمی تخفیف داده و سبزوار را” در مرز جنگ های حی علی خیرالعمل” قرار می دهد!
به گفته او حتی فیلسوف خوش فکر بزرگی مثل حاج ملا هادی سبزواری قبل از سفر و سکونت در اصفهان  و مشهد به  مدت یکسال در مدرسه معصومیه کرمان با نام مستعار هادی آقا به جاروکشی پرداخت و با دختر خدمتگذار آنجا ازدواج کرده و از درس آقا سید جواد امام جمعه ( شارح معروف اشعار مولانا ) فیض برده است.
می توان دلایلی در رد نظر دکتر باستانی آورد، مثلا این نکته که آتشکده برزین مهر همچنان در این منطقه حفظ شده، یا به گفته دوستی در مسجد جامع سبزوار دو محراب برای شیعیان و اهل سنت وجود داشته ( باید تحقیق شود) یا در دوره ملکشاه سلجوقی چهار مدرسه علمی برای همه نحل اسلامی شیعه و اهل سنت موجود بوده، قیام سربداران و آن همه مبارزات ملی و حق طلبانه گسترده و موثرآنان  و یا این واقعیت که در دهه های اخیر در اواخرسال ۱۳۲۲ محمد پروین گنابادی ( همکار دهخدا) به عنوان یکی از نمایندگان جناح توده ای مجلس شورای ملی از سبزوار  انتخاب می شود.  ظهور شورشی کردی بنام گل محمد کلمیشی در همان سال ها و اینکه  بزرگانی مانند: دکتر شریعتی، محمود دولت آبادی، محمود برابادی، دکترغنی و … از همین خاک سربر می آورند،( اگرچه در محیط های بزرگتری نشو و نما می یابند) . یا همین نکته که درست در نزدیکی مهمترین و مقدس ترین جایگاههای مذهبی سبزوار یک گروه با خاستگاه متفاوت قومی و احتمالا عقیدتی صدها و شاید هزاران سال است که  در کمال امنیت و آسودگی روزگار می گذرانند. و یا…
همچنین برای تایید نظر دکتر باستانی پاریزی می توان به حضور و تاثیر سلسله علمایی نظیر محقق سبزواری، سیدعبدالاعلی سبزواری ، سید على موسوى سبزوارى و همچنین ملاحسین کاشفی نیز اشاره کرد که شهید مطهری در باره او نکات جالبی ذکر می کند:
“ملا حسین کاشفی مردی است که واعظ هم هست، اتفاقا این بی انصاف مرد باسوادی هم بوده است، کتابهایی هم دارد، صاحب انوار سهیلی[است]که خیلی عبارت پردازی کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادی بوده است. تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنی، و مثل اینکه اساسا یک مرد بوقلمون صفتی هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعه صد در صد متصلبی نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفی نشان می داده است. اصلا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیع. اینجا که در میان سبزواریها بود، یک شیعه صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. (می گویند شوهر خواهر عبد الرحمن جامی یا باجناق او بود. ) آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود” ( شهید مطهری ج ۱۷ مجموعه آثار)
اما امروزه اوضاع چگونه است؟ آیا نگاهی به فهرست منتخبین مردم برای مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب اسلامی سمت و سوی فکری مسلط سبزوار را نشان نمی دهد؟
ما به قیام سربداران می نازیم و برای آن بزرگداشت می گیریم اما حاضر نیستیم جز به ایدئولوژی این جنبش که قیامی شیعی است و به حق باید به آن پرداخت،  به سایر جنبه های اجتماعی ، طبقاتی، ملی و نظایر آن توجه کنیم.
برخی از همشهریان ما از منظر جامعه شناسی، سبزوار را یک محیط بسته و غیر مهاجر پذیر می دانند که فرهنگ یکدست  آن را ناشی از قرار داشتن در وضعیت خاص جغرافیایی و فرهنگی و اقتصادی می توان به شمار آورد. البته با رواج زندگی مدرن و ا مواج جدید ارتباطات رسانه ای و حضور چند ده هزار دانشجو و استاد مهاجر آیا همچنان می توان از این ثبات فرهنگی سخن گفت؟ این موضوعی است که پژوهشگران باید به آن پاسخ گویند و خود محتاج به بررسی و تحقیقات همه جانبه نظری و میدانی است.
اما چه شد که به این بحث پرداختیم. دیدن عکسی از آقای حمید امیری در آذر ماه سال ۱۳۵۷ از مجسمه ای در میدان اسرار سبزوار دوباره این فکر را در نگارنده به وجود آورد که آیا ما سبزواری ها آدم های محافظه کار و نان به نرخ روزخور و ترسویی هستیم یا بسیار حسابگر ودوراندیش و زرنگ ؟ پیشگام در تحولات اجتماعی هستیم یا لنگ لنگان به دنبال آن کشانده می شویم؟  و اینکه کدام مشرب  صحیح تر است و به نتایج بهتری منجر خواهد شد. بر روی ستون این مجسمه که دیکتاتوری با تردید و تزلزل بر روی آن ایستاده است، نوشته شده ” همشهریان عزیز بت محمدرضاشاه ( بعدا روی شاه ضربدر کشیده شده ) موقتا به دلایلی از طرف مردم سبزوار حفاظت می گردد.۲۰ / ۹ / ۵۷″
در عکس هایی که آقای حمید امیری ( بازنشسته فرهنگی و مدیر نگارخانه سپنج کنونی) از روزهای انقلاب در سبزوار تهیه کرده با دقت بیشتری بنگریم و درباره خود دقیق تر قضاوت کنیم!

001

clip_image002

Untitled-1

01

02

04

05

Recent Posts

Leave a Comment

Start typing and press Enter to search

Ha- Am0223082236-news